کد مطلب:224596 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

گفتار امام در شهر نیشابور
شهر نیشابور كه مركزیت علمی خاص داشت، از



[ صفحه 23]



جمله شهرهایی بود كه از تقاضا شدیدا از طرف مردم و به خصوص طبقه ی دانشمند آن شهر كه پایگاه علمی قابل ملاحظه ای بود ابراز شد. و بیانات آن حضرت در چنان شرایط و موقعیتی كه در آن مسئله توحید اسلامی را به عنوان مایه ی نجات و امن و اطمینان بیان كرده و سپس شرطی برای حصول آن نتیجه قرار داده است، جالب و قابل تأمل است.

امام با چهره ی جذاب و متین خود در حالی كه لباسی ساده به تن داشت در برابر همگی مردم كه از طبقات مختلف بودند قرار گرفت. همه در انتظار شنیدن بیاناتش بر سر پا ایستاده بودند و فریادهای شوق از جمعیت بلند بود.

دو نفر از محترم ترین و سرشناس ترین مردم حاضر با صدای بلند ندا دادند كه ای مردم آرام باشید تا امام سخن بگوید.

همه خاموش شدند:

تنها صدایی كه شنیده می شد صدای امام بود. حدیث معروف «سلسلة الذهب» را بیان كرد:



[ صفحه 24]



متن حدیث «سلسلة الذهب» یا حدیث اخلاص و توحید:

«حدثنی ابی العبد الصالح موسی بن جعفر الكاظم قال جعفر بن محمد الصادق

«محمد بن علی الباقر

«علی بن الحسین زین العابدین

«الحسین بن علی سید الشهداء

«امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب

اخی و ابن عمی رسول الله محمد بن عبدالله

«حدثنی جبرئیل:

«سمعت رب العزة سبحانه و تعالی یقول:

«كلمة لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی».

صدق الله سبحانه و صدق جبرئیل و صدق رسوله و الائمة (ع).



[ صفحه 25]



آری امام رضا (ع) در شهر نیشابور در پاسخ تقاضای مردم و خواهش بزرگان و دانشمندان آن روز در اجتماعی كه هزاران نفر در آن گرد آمده بودند و در انتظار شنیدن جملاتی از آن حضرت بودند كه روشنگر راه زندگی آنان باشد مطلبی را بیان كرد.

امام سخن از جهان بینی توحیدی اسلام به میان آورد.

با مقدمه ای بسیار جالب و گیرا، حدیث توحید را مطرح كرد. با توجه به اینكه باید مأموریت واقعی خود را از نظر رهبری انجام داده و مساله ای اساسی را عنوان كرده باشد، نه این كه از یك گوشه ی زندگی، یك مطلب ساده ای را به عنوان پند و موعظه یادآوری كند، آن هم در آن دوره كه از هر پند و موعظه ای تنها در راه هدفهای شخصی، سیاسی، اجتماعی حاكم، استفاده یا سوء استفاده می شد. آری امام حدیث توحید را، از قول خدای بزرگ كه همه ی عوالم هستی را آفریده است مطرح كرد.

كلمة لا اله الا الله حصنی...».

توحیدی كه هم افراد و هم ملتها را از همه ی نكبتها و عذاب ها نجات می بخشد.

توحیدی كه دور بود از آن و رعایت نكردن آن در متن زندگی، مستلزم همه گونه اسارتها و نكبتها و سختی ها در این جهان و آن جهان است.

آری توحیدی را كه اسلام مطرح كرده بود و آن را تنها وسیله ی رسیدن به فلاح و رستگاری معرفی كرده است به یاد آورد.



[ صفحه 26]



بعد از بیان آن حدیث، وقتی قافله خواست حركت كند، امام سر از هودج (محلی كه روی مركب ترتیب داده می شد). بیرون آورد به طوری كه توجه همه ی مردمی را كه جمع شده بودند جلب كرد،

مثل این كه می خواست مطلب دیگری بگوید.

آری می خواست با زمینه ی مساعدتری كه ایجاد می كند، مطلب مكمل و اساسی را یادآوری كند، لذا اضافه كرد:

«و لكن بشرطها و شروطها»

و سپس اشاره به خود كرد و ادامه داد:

«و انا من شروطها»

اشاره به این كه مسئله ولایت به معنای صحیح آن تكمیل كننده ی توحید است، اگر مسئله سرپرستی و رهبری عادلانه و آگاهانه در جامعه ی مسلمین حل نشود، یگانه پرستی استقرار نخواهد یافت و باز هم طاغوتها به جای خدا می نشینند و حكمروایی خواهند كرد.